إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • نوشتار زیر مشتمل بر دو بخش است؛ در بخش نخست، خُرده‌‌‌‌پرسش‌‌‌‌هایی اعتراضی به نسبت وضعیت فلاکت‌‌‌‌بار موجود و در خطاب با جناب استاد ملکیان طرح می‌‌‌‌شود تا زمینه برای پرسش انتقادی بزرگ‌‌‌‌تر از ایشان که در بخش دوّم نوشتار طرح خواهد شد، فراهم ‌‌‌‌آید. در بخش دوّم نوشتار بر آنم که با تأکید بر وجه دیالکتیکی اندیشه (دیالکتیک ذهن و عین یا عامل و ساختار) به این مسأله بپردازم که اندیشه‌‌‌‌های ملکیان و پروژه‌‌‌‌ی اصالت فرهنگی، با نادیده گرفتن ساختارها و درد و رنج‌‌‌‌هایی که این ساختارهای نابه‌‌‌‌سامان برای عاملان انسانی ایجاد کرده‌‌‌‌اند، نتوانسته‌ غایت اندیشه‌‌‌‌ی وی را که کاهش درد و رنج انسان گوشت و پوست و خون‌‌‌‌دار است، به مقصود برساند. 

    نویسنده:
    دکتر حسام‌الدین خاکپور- سقز